شاید وسواسی هستید و خودتان خبر ندارید! این مطلب را بخوانید
وسواس در لغت به چه معناست؟ آیا تا به حال به جواب این سوال فکر کرده اید؟ وسواس یک فکر، تصور، ایده، احساس یا حرکت مکرر و مضر است که با نوعی احساس اجبار، ناچاری ذهنی و علاقه به مقاومت در برابر متظاهر می شود، به عبارت دیگر، تکرار بدون اراده افکار و اعمال ناخوشایند را وسواس می نامند.
مبتلایان به وسواس متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت به شخصیت خویش بوده و از غیرعادی و نابهنجار بودن این نوع رفتارها و افکار آگاهی دارند اما قادر به اجتناب و دوری از آنها نیستند. روانشناسان وسواس را نوعی بیماری از گروه نوروزهای شدید می دانند که موجب سلب تعادل روانی و رفتاری بیمار شده و او را در سازگاری با محیط به صورتی کاملا آشکار دچار مشکل می کند.
روانکاوان نیز، وسواس را نوعی غریزه سرکوب شده و ناخوداگاه معرفی کردند، حالتی که در آن میل، فکر و یا عقیده ای خاص که اغلب وهم آمیز و اشتباه است، فرد را در بند خود کرده، آنچنان که با سلب قدرت اختیار و اراده ، بیمار را به انجام رفتاری بر خلاف میل و خواسته اش مجبور می سازد، هر چند بیمار به بیهودگی کار یا افکار خویش خودآگاه است، اما رهایی از قید آن را نمی تواند، چه بسا فکر مذکور بر او کاملا مسلط شده است.
وسواس تا اندازه ای در همه افراد بشر وجود دارد و معمولا مظاهر آن با عدم قدرت در تمرکز فکری، شک و تردید، تکرار و مداومت، ترس ، دقت و نظم افراطى، احساس اجبار و الزام، احساس بن بست، عناد و لجاجت، فراموشی و گاهی کم خوابی قابل مشاهده است.
انواع وسواس
در تقسیم بندی انواع وسواس به دو اختلال متفاوت وسواس اجباری و اختلال شخصیت وسواسی می توان اشاره کرد، اگر چه این دو در بیشتر مواقع با هم اشتباه گرفته می شوند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی، در زندگی معمول، بسیار ریزبین، سخت گیر و حاشیه بین هستند، خلاقیت اندکی دارند، روابط اجتماعی ضعیف و ناپایداری دارند، در تصمیم گیری های مهمی چون تغییر شغل، جابه جایی مسکن، ازدواج و یا هر نوع تغییر موقعیتی بسیار مردد و انعطاف ناپذیرند و از وضعیت پایداری که در آن گذران روزگار می کنند پا فراتر نمی گذارند و همیشه سعی می کنند از هر شرایط جدید و یا ایجاد تحول در زندگی فاصله زیادی داشته باشند.
معمولا افراد مبتلا به این اختلال، رفتارهایی از خود نشان می دهند که چندان برای دیگران خوشایند و مطلوب نیست، غالبا به عنوان انسان های نچسب و خشک شناسایی می شوند. در برخی از افراد فقط علائمی از این اختلال وجود دارد، در حالی که در حقیقت مبتلا به این اختلال نیستند، تشخیص دقیق اختلال شخصیت وسواسی به عهده روانشناسان و روان پزشکان است.
وسواس اجباری نوع دیگر از انواع وسواس است، از بیماری وسواس به عنوان بیماری وسواس جبری یاد می شود، چرا که این اختلال به گونه ای است که فرد به انجام افکار و یا اعمال تکراری مبادرت می ورزد و خود نیز نسبت به تکراری بودن آنها یقین دارد، اما یک حس درونی اجباری او را ملزم و مقید به انجام آن کار می کند، هر چند برخلاف میل باطنی اش هم باشد (اگر چه گاهی هم یک میل باطنی، برای رفع و تنش درونی، در انجام کار تکراری دخالت دارد). معمولا ذهن بیماران مبتلا حالت دستوری دارد و مدام امری و یا حکمی را برای اجرا صادر می کند. در ادامه به طبقه بندی انواع وسواس میپردازیم.
وسواس فکری
افکار مزاحم و تکرار شونده در ذهن، از جمله خصوصیات این نوع از وسواس است، اگر چه معمولا فرد مبتلا می کوشد از چنین فکرهایی اجتناب کند، اما علیرغم تلاش بسیار موفق نمی شود. افکار وسواسی بسیار متنوع و وابسته به فرهنگ است و در هر جامعه ای به گونه ای متفاوت از جامعه دیگر متظاهر می شود، مثلا در فرهنگ ما افکار وسواسی مذهبی شیوع بسیاری دارد.
وسواس فکری به صورت هاى مختلف خود را نشان مىدهد که برخى از نمونههاى آن به شرح زیر است:
اندیشه درباره بدن: بخش مهمی از اشتغالات ذهنى و فکرى بیمار متوجه بدنش می شود؛ دایما به پزشک مراجعه می کنند و معمولا درصدد کسب اطمینان از سلامت و یا یافتن دارویی جدید برای افزایش سلامت بدن هستند.
رفتار حال یا گذشته: مبتلایان به این نوع از وسواس فکری ، مدام در حال مواخذه، انتقاد و سرزنش خویش و یا اطرافیانشان هستند، معمولا به این می اندیشند که چرا در گذشته چنین و چنان کرده اند؟ آیا حق انجام فلان کار را داشته اند یا نه؟ تصمیمات او درست است یا نادرست؟ ایا برای انجام فلان کار دست اندیشه کرده است یا نه؟
اندیشه افراطى: گاهی وسواس در مورد امری به صورت کاملا افراطی در جهت پذیرش و یا رد آن مورد توجه است، اگر چه بیمار حقیقتا عقیده ای خلاف آن نظر را دارد اما گویی اندیشه ای مزاحم بر او مسلط شده و او را ناگزیر به طرد، پذیرش و دفاع از یک اندیشه غلط می کند، بدون این که آن مساله کوچکترین ارتباطی با سعادت و یا شقاوت زندگی فرد داشته باشد، مثلا ممکن است فرد طول عمر، بقاى زندگى و رشد خود را در گرو مصرف با دارویی خاص بداند در حالی که مصرف کردن یا نکردن آن چندان ضرورت ندارد.
افکار وسواسی آسیب به دیگران: مثلا فرد به محض در دست گرفتن چاقویی، مدام این فکر تکرار شونده به ذهنش خطور می کند که اگر چاقو به شکم فرزندش برخورد کند، چه اتفاقی خواهد افتاد، معمولا این فکر در سطح همان فکر باقی می ماند و هرگز به عمل نمی رسد اما این نحوه تفکر مدام باعث آزار و اذیت فرد می شود.
در رابطه با اعتقادات: گاهی افکار وسواسی زمینه ای را برای چالش ها، تضادها و مغایرت اعتقادی فراهم می سازد. مسائلی چون وجود خدا، حیات و ممات، خیر و شر، بهشت و جهنم، پذیرش یا طرد مذهب و… غالبا ذهن بیمار را به مشغول مىدارد.
افکار وسواسی جنسی: برخی از مبتلایان نسبت به افکار جنسی وسواس دارند، مثلا بیمار در ذهن خود تصور می کند با فردی غیر از شریک جنسی اش تماس جنسی برقرار می کند.
افکار وسواسی خرافه: نوع دیگری از وسواس فکری است که فرد بر حسب یک سری افکار بی پایه و اساس که معمولا هیچ وجه سندیتی هم ندارند، خود را ملزم به انجام فعالیتی می کنند، فعالیتی که معمولا برای اجتناب از بروز اتفاق ناگواری در آینده است، مثلا اگر سه قدم جلو و یا عقب نگذارند، به طور حتم برای یکی از اعضای خانواده، آسیبی خواهد رسید.
وسواس عملی
گاه وسواس عملی با زمینه ای از افکار وسواسی توام است اگر چه گاه نیز هیچ ذهنیت فکری در زمینه آن عمل وجود ندارد اما فرد به طور تکرار شونده و بدون فکر، اصرار به انجام عملی دارد. اعمال وسواسی تکرار شونده، مزاحم و اجباری هستند، معمولا مبتلایان خود را مکلف و موظف به انجام آن کار می بینند، مثلا اعمال وسواسی انجام می دهند تا از آتش دوزخ در امان باشند.
اعمال وسواسی هم شکل هاى گوناگون خود را بروز مىدهد که ما به نمونهها و مواردى از آن اشاره می کنیم:
شستشوى مکرر: وسواس شایع ترین وسواس عملی در فرهنگ ماست. وسواس شستشو را باید منفک از نظافت و تمیزی دانست، بعضی از افراد ذاتا انسان های تمیز و منضبط هستند و این هرگز مشکل محسوب نمی شود، اما عده ای که مبتلا به وسواس شستشو هستند کیفیت عملکردشان در زندگی شخصی و اجتماعی دچار اختلال می شود به طوری که دیگران نیز ممکن است نسبت به نحوه و چگونگی عملکردشان معترض شوند، مثلا ممکن است فرد ۱۰ بار لباسی را بشوید و یا ساعت ها زیر دوش حمام بماند. اینان معمولا عددی را برای تکرار عمل شان در نظر می گیرند که خارج از آن عدد، تمیزی امری محال خواهد بود. عده ای از مبتلایان در حالت افراطی به وسواس شستشو رنگ و لعاب مذهبی می بخشند تا مبادرت به تکرار امری کمتر مورد مذموم و شکایت اطرافیان قرار بگیرد.
کنترل کردن: نوعی دیگری از وسواس عملی، وسواس چک کردن است که در آن بیمار بشدت کنترل گر است، فرد مبتلا بارها و به کرات برای کسب اطمینان از انجام کاری، اموری را مورد بررسی و کنترل قرار می دهد، مثلا به هنگام بیرون رفتن از خانه، در را قفل می کند ولی چندین بار هم باید آن را کنترل کند.
راه رفتن: راه رفتن اجباری نوع دیگری از این وسواس است؛ فرد به این سو آن سو راه مىرود و با اصرار افراطی نیز دارد که راه رفتنش با تعداد قدم هایی معین و طبق ضابطه ای خاص انجام گیرد، مثلا فاصله بین دونقطه از بیست قدم تجاوز نکند و از آن هم کمتر نباشد.
دقت وسواسى: برخی از مبتلایان از تکرار یک عمل انظباطی احساس تسکین و آرامش می کنند، مانند کسی که مدام دگمه پیراهنش را منظم می کند و یا برای اطمینان از برهم نخوردن مدل موها، دست به موها می برد.
وسواس قرینه گی: نوع دیگری از وسواس است که در آن، فرد علاقه مندی خاصی به نظم دادن غیرعادی اشیا دارد، مثلا چینش کمد لباس چنین فردی را در کمتر بوتیک لباس فروشی می توان دید.
رفتار منحرفانه: فکری وسواسی که دایما فرد برای انجام برخی از فعالیت های غیر اخلاقی و ضد اجتماعی تحریک می کند، مثلا دزدی کردن جلوه ای از ان است، این امر حتی در افرادی قابل مشاهده است که هیچگونه نیاز مادى ندارند.
علت وسواس چیست؟
محققان علت های زیادی را برای این بیماری برشمرده اند. ولی نقش ژنتیک در بروز وسواس پر رنگ است، مثلا تحقیقات نشان داده است حدود چهل درصد وسواسی ها، این بیماری را از والدین خود به ارث برده اند. عوامل دیگری چون شخصیت زیرساز یا الحاقى، عوامل تربیتی، عوامل اجتماعی، عوامل خانوادگى، عوامل اتفاقى، رقابتها، منعها و… نیز می تواند زمینه را برای اختلال وسواسی مهیا کند.
Save
نوشته اولین بار در پدیدار شد.
شاید وسواسی هستید و خودتان خبر ندارید! این مطلب را بخوانید
وسواس در لغت به چه معناست؟ آیا تا به حال به جواب این سوال فکر کرده اید؟ وسواس یک فکر، تصور، ایده، احساس یا حرکت مکرر و مضر است که با نوعی احساس اجبار، ناچاری ذهنی و علاقه به مقاومت در برابر متظاهر می شود، به عبارت دیگر، تکرار بدون اراده افکار و اعمال ناخوشایند را وسواس می نامند.
مبتلایان به وسواس متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت به شخصیت خویش بوده و از غیرعادی و نابهنجار بودن این نوع رفتارها و افکار آگاهی دارند اما قادر به اجتناب و دوری از آنها نیستند. روانشناسان وسواس را نوعی بیماری از گروه نوروزهای شدید می دانند که موجب سلب تعادل روانی و رفتاری بیمار شده و او را در سازگاری با محیط به صورتی کاملا آشکار دچار مشکل می کند.
روانکاوان نیز، وسواس را نوعی غریزه سرکوب شده و ناخوداگاه معرفی کردند، حالتی که در آن میل، فکر و یا عقیده ای خاص که اغلب وهم آمیز و اشتباه است، فرد را در بند خود کرده، آنچنان که با سلب قدرت اختیار و اراده ، بیمار را به انجام رفتاری بر خلاف میل و خواسته اش مجبور می سازد، هر چند بیمار به بیهودگی کار یا افکار خویش خودآگاه است، اما رهایی از قید آن را نمی تواند، چه بسا فکر مذکور بر او کاملا مسلط شده است.
وسواس تا اندازه ای در همه افراد بشر وجود دارد و معمولا مظاهر آن با عدم قدرت در تمرکز فکری، شک و تردید، تکرار و مداومت، ترس ، دقت و نظم افراطى، احساس اجبار و الزام، احساس بن بست، عناد و لجاجت، فراموشی و گاهی کم خوابی قابل مشاهده است.
انواع وسواس
در تقسیم بندی انواع وسواس به دو اختلال متفاوت وسواس اجباری و اختلال شخصیت وسواسی می توان اشاره کرد، اگر چه این دو در بیشتر مواقع با هم اشتباه گرفته می شوند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی، در زندگی معمول، بسیار ریزبین، سخت گیر و حاشیه بین هستند، خلاقیت اندکی دارند، روابط اجتماعی ضعیف و ناپایداری دارند، در تصمیم گیری های مهمی چون تغییر شغل، جابه جایی مسکن، ازدواج و یا هر نوع تغییر موقعیتی بسیار مردد و انعطاف ناپذیرند و از وضعیت پایداری که در آن گذران روزگار می کنند پا فراتر نمی گذارند و همیشه سعی می کنند از هر شرایط جدید و یا ایجاد تحول در زندگی فاصله زیادی داشته باشند.
معمولا افراد مبتلا به این اختلال، رفتارهایی از خود نشان می دهند که چندان برای دیگران خوشایند و مطلوب نیست، غالبا به عنوان انسان های نچسب و خشک شناسایی می شوند. در برخی از افراد فقط علائمی از این اختلال وجود دارد، در حالی که در حقیقت مبتلا به این اختلال نیستند، تشخیص دقیق اختلال شخصیت وسواسی به عهده روانشناسان و روان پزشکان است.
وسواس اجباری نوع دیگر از انواع وسواس است، از بیماری وسواس به عنوان بیماری وسواس جبری یاد می شود، چرا که این اختلال به گونه ای است که فرد به انجام افکار و یا اعمال تکراری مبادرت می ورزد و خود نیز نسبت به تکراری بودن آنها یقین دارد، اما یک حس درونی اجباری او را ملزم و مقید به انجام آن کار می کند، هر چند برخلاف میل باطنی اش هم باشد (اگر چه گاهی هم یک میل باطنی، برای رفع و تنش درونی، در انجام کار تکراری دخالت دارد). معمولا ذهن بیماران مبتلا حالت دستوری دارد و مدام امری و یا حکمی را برای اجرا صادر می کند. در ادامه به طبقه بندی انواع وسواس میپردازیم.
وسواس فکری
افکار مزاحم و تکرار شونده در ذهن، از جمله خصوصیات این نوع از وسواس است، اگر چه معمولا فرد مبتلا می کوشد از چنین فکرهایی اجتناب کند، اما علیرغم تلاش بسیار موفق نمی شود. افکار وسواسی بسیار متنوع و وابسته به فرهنگ است و در هر جامعه ای به گونه ای متفاوت از جامعه دیگر متظاهر می شود، مثلا در فرهنگ ما افکار وسواسی مذهبی شیوع بسیاری دارد.
وسواس فکری به صورت هاى مختلف خود را نشان مىدهد که برخى از نمونههاى آن به شرح زیر است:
اندیشه درباره بدن: بخش مهمی از اشتغالات ذهنى و فکرى بیمار متوجه بدنش می شود؛ دایما به پزشک مراجعه می کنند و معمولا درصدد کسب اطمینان از سلامت و یا یافتن دارویی جدید برای افزایش سلامت بدن هستند.
رفتار حال یا گذشته: مبتلایان به این نوع از وسواس فکری ، مدام در حال مواخذه، انتقاد و سرزنش خویش و یا اطرافیانشان هستند، معمولا به این می اندیشند که چرا در گذشته چنین و چنان کرده اند؟ آیا حق انجام فلان کار را داشته اند یا نه؟ تصمیمات او درست است یا نادرست؟ ایا برای انجام فلان کار دست اندیشه کرده است یا نه؟
اندیشه افراطى: گاهی وسواس در مورد امری به صورت کاملا افراطی در جهت پذیرش و یا رد آن مورد توجه است، اگر چه بیمار حقیقتا عقیده ای خلاف آن نظر را دارد اما گویی اندیشه ای مزاحم بر او مسلط شده و او را ناگزیر به طرد، پذیرش و دفاع از یک اندیشه غلط می کند، بدون این که آن مساله کوچکترین ارتباطی با سعادت و یا شقاوت زندگی فرد داشته باشد، مثلا ممکن است فرد طول عمر، بقاى زندگى و رشد خود را در گرو مصرف با دارویی خاص بداند در حالی که مصرف کردن یا نکردن آن چندان ضرورت ندارد.
افکار وسواسی آسیب به دیگران: مثلا فرد به محض در دست گرفتن چاقویی، مدام این فکر تکرار شونده به ذهنش خطور می کند که اگر چاقو به شکم فرزندش برخورد کند، چه اتفاقی خواهد افتاد، معمولا این فکر در سطح همان فکر باقی می ماند و هرگز به عمل نمی رسد اما این نحوه تفکر مدام باعث آزار و اذیت فرد می شود.
در رابطه با اعتقادات: گاهی افکار وسواسی زمینه ای را برای چالش ها، تضادها و مغایرت اعتقادی فراهم می سازد. مسائلی چون وجود خدا، حیات و ممات، خیر و شر، بهشت و جهنم، پذیرش یا طرد مذهب و… غالبا ذهن بیمار را به مشغول مىدارد.
افکار وسواسی جنسی: برخی از مبتلایان نسبت به افکار جنسی وسواس دارند، مثلا بیمار در ذهن خود تصور می کند با فردی غیر از شریک جنسی اش تماس جنسی برقرار می کند.
افکار وسواسی خرافه: نوع دیگری از وسواس فکری است که فرد بر حسب یک سری افکار بی پایه و اساس که معمولا هیچ وجه سندیتی هم ندارند، خود را ملزم به انجام فعالیتی می کنند، فعالیتی که معمولا برای اجتناب از بروز اتفاق ناگواری در آینده است، مثلا اگر سه قدم جلو و یا عقب نگذارند، به طور حتم برای یکی از اعضای خانواده، آسیبی خواهد رسید.
وسواس عملی
گاه وسواس عملی با زمینه ای از افکار وسواسی توام است اگر چه گاه نیز هیچ ذهنیت فکری در زمینه آن عمل وجود ندارد اما فرد به طور تکرار شونده و بدون فکر، اصرار به انجام عملی دارد. اعمال وسواسی تکرار شونده، مزاحم و اجباری هستند، معمولا مبتلایان خود را مکلف و موظف به انجام آن کار می بینند، مثلا اعمال وسواسی انجام می دهند تا از آتش دوزخ در امان باشند.
اعمال وسواسی هم شکل هاى گوناگون خود را بروز مىدهد که ما به نمونهها و مواردى از آن اشاره می کنیم:
شستشوى مکرر: وسواس شایع ترین وسواس عملی در فرهنگ ماست. وسواس شستشو را باید منفک از نظافت و تمیزی دانست، بعضی از افراد ذاتا انسان های تمیز و منضبط هستند و این هرگز مشکل محسوب نمی شود، اما عده ای که مبتلا به وسواس شستشو هستند کیفیت عملکردشان در زندگی شخصی و اجتماعی دچار اختلال می شود به طوری که دیگران نیز ممکن است نسبت به نحوه و چگونگی عملکردشان معترض شوند، مثلا ممکن است فرد ۱۰ بار لباسی را بشوید و یا ساعت ها زیر دوش حمام بماند. اینان معمولا عددی را برای تکرار عمل شان در نظر می گیرند که خارج از آن عدد، تمیزی امری محال خواهد بود. عده ای از مبتلایان در حالت افراطی به وسواس شستشو رنگ و لعاب مذهبی می بخشند تا مبادرت به تکرار امری کمتر مورد مذموم و شکایت اطرافیان قرار بگیرد.
کنترل کردن: نوعی دیگری از وسواس عملی، وسواس چک کردن است که در آن بیمار بشدت کنترل گر است، فرد مبتلا بارها و به کرات برای کسب اطمینان از انجام کاری، اموری را مورد بررسی و کنترل قرار می دهد، مثلا به هنگام بیرون رفتن از خانه، در را قفل می کند ولی چندین بار هم باید آن را کنترل کند.
راه رفتن: راه رفتن اجباری نوع دیگری از این وسواس است؛ فرد به این سو آن سو راه مىرود و با اصرار افراطی نیز دارد که راه رفتنش با تعداد قدم هایی معین و طبق ضابطه ای خاص انجام گیرد، مثلا فاصله بین دونقطه از بیست قدم تجاوز نکند و از آن هم کمتر نباشد.
دقت وسواسى: برخی از مبتلایان از تکرار یک عمل انظباطی احساس تسکین و آرامش می کنند، مانند کسی که مدام دگمه پیراهنش را منظم می کند و یا برای اطمینان از برهم نخوردن مدل موها، دست به موها می برد.
وسواس قرینه گی: نوع دیگری از وسواس است که در آن، فرد علاقه مندی خاصی به نظم دادن غیرعادی اشیا دارد، مثلا چینش کمد لباس چنین فردی را در کمتر بوتیک لباس فروشی می توان دید.
رفتار منحرفانه: فکری وسواسی که دایما فرد برای انجام برخی از فعالیت های غیر اخلاقی و ضد اجتماعی تحریک می کند، مثلا دزدی کردن جلوه ای از ان است، این امر حتی در افرادی قابل مشاهده است که هیچگونه نیاز مادى ندارند.
علت وسواس چیست؟
محققان علت های زیادی را برای این بیماری برشمرده اند. ولی نقش ژنتیک در بروز وسواس پر رنگ است، مثلا تحقیقات نشان داده است حدود چهل درصد وسواسی ها، این بیماری را از والدین خود به ارث برده اند. عوامل دیگری چون شخصیت زیرساز یا الحاقى، عوامل تربیتی، عوامل اجتماعی، عوامل خانوادگى، عوامل اتفاقى، رقابتها، منعها و… نیز می تواند زمینه را برای اختلال وسواسی مهیا کند.
Save
نوشته اولین بار در پدیدار شد.
شاید وسواسی هستید و خودتان خبر ندارید! این مطلب را بخوانید